بی‌آن‌که بوی تو مستم کند


بی‌آن‌که بوی تو مستم کند
تا ده می‌شمارم
انگشتانم گردِ کمرگاهِ مداد تاب می‌خورند
و ترانه‌ای متولد می‌شود
که زادهٔ دست‌های توست.
شاعرم
به سرودن از معتادم


شمس لنگرودی