لج درآر!

هی این پا اون پا می­کنه، پای راست روی پای چپ، پای چپ روی پای راست. تازه بی ­سروصدا هم نه! هر نوبت یه اوووووف کشیده و غلیظ هم چاشنی این جا به ­جایی می­کنه. حالا اینا رو بذارین کنار بازی ­بازی کردن با لب و لوچه ببینین چی از آب درمیآد!! آخه دوست عزیز، رفیق گرامی، به زور که نیاوردنت اینجا. اسلحه نذاشتن پسِ گردنت که بیای بشینی داستان گوش بدی. نیا! دوست نداری؟ حوصله­ت سر میره؟ نیا جانم، نیا عزیزم، نیا! بذار ما چند نفر هفته­ای یه روز با اعصاب راحت این دردِ بی­درمونِ شیرین ­تر از جون­ رو مزه مزه کنیم!