ساختارشکنیهای یک سوسک!
ساختارشکنیهای یک سوسک!
متل خاله سوسکه تیغ دو دَم مهرورزی و خشونتطلبی علیه زنان است که با بیانی کوکانه و ساده نه تنها خشونت، حتا از نوع نرم علیه زنان را کتمان نمیکند که مدام در پی افشای این خشونت و رد آن و نیز چارهجویی برای خلاصی از آن است. چارهجویی که با ساختارشکنی ها و عصیانهای خالهسوسکه برای ورود به عرصه اجتماع و انتخاب همسر دلخواه آغاز میشود...
قصهٔ خاله سوسکه در لایه بیرونی آن خشونت علیه زنان را بازگو میکند و یسامد ظاهری آن فعل «زدن» است که مدام از زبان خواستگاران صرف میشود اما لایه درونی که قصهگو در پی آن فلسفه خود را طرحریزی کرده «عصیان علیه خشونت و استقبال از مهروزی» است که هم به لحاظ زبانی و هم رفتاری از جانب آقاموشه دیدهمیشود...
قهرمان اصلی این قصه -خاله سوسکه- فعالانه در عرصهٔ اجتماع به دنبال مطلوب درونی خود است و در این طلب عنصر گفتگو و محک فکری بیش از هر چیز خودنمایی میکند.
سیر قصه به تعبیر امروزی قصهای سفری و جادهای است که با یک عصیان آغاز میشود؛ سفری جسورانه برای تغییر وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب.
این متل سرگذشت سوسک دوشیزهای است که چادر به سر میکند و برای یافتن همسر دلخواهش به راه میافتد...
فصلنامه فرهنگ مردم/ شماره ۳۹/ علی آنیزاده/ ساختارشکنیهای یک سوسک