محمدعلی علومی:

تلویزیون برای پایین آوردن درک ما از طنز، کوتاهی نکرد

جلال آل احمد نوعی از ادبیات را رواج داد مبنی بر این‌که ادبیات باید اسلحه باشد و بعد ما فکر کردیم که طنز هم باید اسلحه‌ی مبارزه با زورمندان باشد،‌ درحالی‌که کار ادبیات مبارزه نیست؛ به فکر واداشتن است. ادبیات باید تفکر در هستی باشد.

محمدعلی علومی، نویسنده، درباره‌ی یکی از داستان‌های «هزارویکشب»، گفت: حکایت «خلیفه‌ی صیاد» در «هزارویکشب» نمونه‌ی زودهنگامی از «شاهزاده و گدا»ست که در آن طنز موقعیت شکل می‌گیرد و خلیفه‌ هارون‌الرشید با صیاد فرودستی به نام «خلیفه» جابه‌جا می‌شوند.

او افزود: در این داستان با وجوه قدرتمند و رئال نیز روبه‌رو می‌شویم. مثل هر داستان قدرتمند دیگر و به مصداق سخن آلتوسر، جامعه‌شناس فرانسوی، که می‌گفت هر اثر هنری یک ایدئولوژی را ابلاغ می‌کند، ایدئولوژی پشت این حکایت هم ایدئولوژی اشعریه است، مبنی بر این‌که «هرچه آن خسرو کند، شیرین بود». در داستان «خلیفه‌ی صیاد» هماهنگی دقیقی میان ساختار و محتوا وجود دارد...

متن کامل را در فرهیختگان بخوانید

http://www.farheekhtegan.ir/content/view/68714/74/